روزهای زندگی | ||
سلام دعا کنید برای یک همسر، یک پدر ، یک پدر بزرگ که الان روی تخت بیمارستانه یکی از اقوام احتیاج به دعای شما روزه داران داره توی این ماه مبارک و این شبهایی که نزدیک میشیم به شب قدر اونو از دعای خودتون محروم نکنید التماس دعا [ جمعه 89/6/5 ] [ 6:11 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
فقط و فقط برای خودم تا یادم بمونه چی چی شد : مامان = ماما بابا = بابا نی نی = نونو ناف = نونو آیینه = آنِّ سلام = لَلام یا الله = لا لا (با صدای کلفت کرده ) الله اکبر = اَبَ ( الله ) بَ (اکبر ) گوجه = دُدِّ ( خوردنی ای که خیلی دوست داره و تا در یخچال باز میشه صداش میکنه و تمام گوجه های سالادها رو هم میخوره ) نون = نونِّ آب = آبَّ لالا = نانا آقا = آبّا عمو = عم دالّی = دایی فعلا اینا یادم مونده آخه مگه یه بچه ی یک سال و چهار ماهه چقدر چیز میتونه بگه ؟ خیلی بدم میومد تو وبلاگا میخوندم که بچه ی دوروزشون!!! به چی چی میگه ولی گفتم برای خودم اینا رو داشته باشم تا وقتی پسرم بزرگ شد اینا رو خوند شاید براش جالب باشه . *این لغت نامه مرتبا به روز میشود. با تشکر مدیریت وبلاگ . [ جمعه 89/6/5 ] [ 10:14 صبح ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
نمیدونم چرا اینقدر این دمپایای کوچولوی قرمز رنگشو دوست داره که حاضر نمیشه وقتی میاد توی خونه یا وقتی توی کالسکه میشینه اونا رو از پاش دربیاره [ چهارشنبه 89/6/3 ] [ 4:55 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |