روزهای زندگی | ||
امروز بعد از چندین روز که به خاطر بیماری امیر عباس بیرون نرفته بودم رفتم بیرون اول رفتم بانک که چون ساعت 8/05 صبح بود طبیعتا خلوت بود بعدش رفتم تره بار و کللللی خرید کردم یه عالمه میوه صندوق صندوق آورده بودن تره بار تعجب کردم برگشتم خونه خریدهارو جابه جا کردم ساع 9/30 بود تلویزیون روشن کردم و سرم گرم شد بعدش بلند شدی و دوباره زدیم بیرون خیابونا نسبت به اول صبح خییییلی شلوغتر شده بود مردمو دیدم با جعبه های شیرینی اونم دو تا دو تا تعجب کردم ولی باز اهمیت ندادم عابر بانک کار داشتم رفتم بعد از کلی تو صف ایستادن کارم انجام نشد عابر بانکا چرا این چند وقته اینقدر شلوغه؟ یعنی به یارانه ها ربط داره نکنه ملت دارن پول یارانه ها رو برمیداره ؟ بیخیال سیاسیش نکنیم رفتم خونه مامامنم اینا و جریان شلوغ بودن تره بار قنادیها و عابربانکها رو گفتم جواب شنیدم که " امشب شب یلداس " وااای اونقدر تو حال و هوای محرم بودم که یادم رفته بود آخه تازه عاشورا رو پشت سر گذاشتیم البته از برنامه عمو پورنگ که دیروز آهنگای دالام دیمبوی قبل از محرمو گذاشته بود فکر کردم نکنه محرم تموم شده من غافل بودم آها یادم افتاد امشب هم دعوتیم به مناسبت همین شب یلدا دیشب که خبر دعوت رو به همسری گفتم گفت " محرمه که " گفتم نمیدونم آخه یعنی باید بریم بشینیم آجیل و شیرینی بخوریم و بگیم و بخندیم مگه محرم نیست مگه هنوز هفتم امام حسین نشده با چه دلِ خوشی بریم مهمونی ؟ آخه اگه امشبو جشن نگیریم آسمون به زمین میاد؟ شب یلدا دیگه چیه ؟ دلت خوشه ها . ما باید حرمت محرمو نگه داریم حرمت شهادت امام حسین رو نمیدونم نمیدونم [ سه شنبه 89/9/30 ] [ 3:34 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
خسته شدم از این همه مریضی که به جون کوچیک و بزرگ افتاده بزرگا با دل پیچه و تهوع بچه ها هم اسهال و استفراغ همه مریض این چند روزه تعطیلی هم که رعایت نکردن و اومدن تو هیئتها و همه جا میکرب و ویروس رو پخش کردن آخه مسلمون تو که خودت یا بچت مریضین بمونید تو خونه عزاداری کنید چرا میکرب پخش میکنید؟ و بقیه رو مریض میکنید؟ بگذریم چند روز پیش تصمیم گرفتم خورش به درست کنم با اعتماد به نفس بالا بدون اینکه از اینترنت سرچ کنم یا از کسی طرز تهیه بپرسم مشغول شدم اول پیاز داغ بعد گوشت خورشتی اضافه کردم و تفت دادم به ها رو کمیشو پوست کندم دیدم وای عجب بهی پوستش مثل ماه تمیز و صاف حیفه پوستشو بکنم بقیه رو با پوست ریختم و تفت دادم بعد هم رب رو اضافه کردم و زردچوبه گذاشتم کم کم بپزه و جا بیفته بعدش گفتم حالا برم ببینم واقعا طرز پخت صحیحش چیه نکنه شلم شوربا بشه نشه خوردش رفتم سرچیدم و نتیجه و طرز پخت صحیح رو گذاشتمبراتون که اگه خواستید درست کنید خیلی خوشمزه میشه مواد به کار رفته در خورشت به که درست کرده بودم فقط همونا بود خداییش خیلی هم خوشمزه و عالی شد مواد لازم:
طرز تهیه: روشی سریع برای پخت خورش [ شنبه 89/9/27 ] [ 2:0 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
روز دوشنبه 7محرم : شب قبل تا صبح پسرک بالا آورد صبح زود بردمش دکتر آمپول و شربت تب بر و ضد تهوع و چرک خشک کن داد دواها رو به سختی میخورد خدا رو شکر اشتهاشو از دست نداد ولی هر چی میخورد یه ربع بعد همه رو بالا میاورد تبش ادامه داشت عطش داشت مرتبا درخواست آب و شیر لیموشیرین و نارنگی هم خوب میخورد ولی همچنان بیحال امسال محرم هیچ جا نرفتم یه شب که بردمش هیئت اونقدر بهونه باباشو گرفت که آوردمش توی خیابون تا اون راه بره من هم از بلندگوهای خیابون صدارو بشنوم با اینکه حال درستی نداشه شب تاسوعا دلم نیومد تو خونه بشینم رفتیم هیئت و برگشتیم تهوعش که بهتر شده بود دوباره شروع شد تا روز عاشورا ادامه داشت صبح عاشورا دوباره رفتیم دکتر گفت چرک خشک کن که دکتر نوشته با توجه به وزنش زیاده نصفشو باید بخوره البته دکتر دومی فقط دواهای دکتر اولی رو نگاه کرد و به خودش زحمت معاینه ی بچه رو نداد یه ماسک هم گذاشته بود که مبادا از مریضا مریضی ای چیزی بگیره دوباره آمپول زد و برگشتیم خونه شربت جدید ضد تهوع که هر 8 ساعت 5 قطره باید بخوره کارساز بود و تهوعش خوب شد تبش هم کم شده و هی قطع و وصل میشه اسهالش هم تقریبا قطع شده خدا کنه این بیحالیش هم خوب بشه همش یه گوشه ای خوابیده شده یه تیکه استخون حالا به همه ی اینها سرماخوردگی شدید همسری رو هم اضافه کنیم ببینید چه حالی داشتیم این تاسوعا و عاشورای امسال دو تا مریض و بیحال خدایا همه مریضا رو شفا بده . الهی آمین [ جمعه 89/9/26 ] [ 12:8 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |