روزهای زندگی | ||
روضه بزار گوش بدیم گریه کنیم .بالش بیارم بخابیم مختار ببینیم . آخرین افاضات امیرعباس. وقتی این جمله رو گفت داشتم از تعجب شاخ در میاوردم آخه ما که توی خونه روضه گوش نمیدیم بعد از فاطمیه که رفتیم روضه دیگه از کلمه روضه استفاده نکرده بودم نمیدونم چطور همچین جمله ای به ذهنش رسیده بود . جمله دوم رو هم به این دلیل گفت که جمعه پدر و پسر جلوی تلویزیون روی بالش خوابیده بودن و مختار میدیدن . وقتی آهنگ مختار رو میشنوه با چنان ذوقی میگه مختار که انگار عمو پورنگ شروع شده .کوچولوی ما بزرگ و بزرگتر میشه و جملات و کلمات قلمبه سلمبه ای میگه که دهانمان را از تعجب باز نگه میدارد . وقت خواب که میشه آقا پسر تازه یادش میوفته آب بخوره ، شیر بخوره، پلو بخوره و بره دستشویی همه اینا رو هواربار انجام میده تا خواب بره . [ دوشنبه 90/3/16 ] [ 9:49 صبح ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |