روزهای زندگی | ||
من نه منتقدم و نه کاری به این حرفا دارم فقط میخوام نظر خودمو بگم شنبه شبها سریال قفسی برای پرواز پخش میشه یه دختر عرب و یه پسر عجم عاشق هم شدن تو خرمشهر روزهای قبل از جنگ من میخوام بگم چرا این عشق به نظر اینقدر عادی و جایز میاد این عشق و عاشقی اونم تو خانواده ی این دختر که از قدیم دختر عمو پسر عمو برای همدیگه بودن کجای کاره که دختره به خودش اجازه بده به بهونه های مختلف حتی با مادرش بیاد بیرون و اون پسره رو ببینه کارای از این دست تو سینما کم نیست دختر عرب و پسر عجم عاشق هم میشن و بی خیال آداب و رسوم قبیله و عشیره تمام تلاش خودشونو میکنن که تو روی بزرگتراشون بایستن تا به خواسته خودشون برسن مثل همون فیلم عروس آتش . چرا این رسم عربها رو جوری نشون میدن که این تصور برای بیننده پیش بیاد که عرب ها عجب مردمان زورگو و جاهلی هستن خب هر شهر و روستایی برای خودش یه سری رسم و رسوم داره به کسی چه مربوط ؟ چهارشنبه ها هم سریال آسمان همیشه ابری نیست پخش میشه چند خونواده که دختراشون تو یه دبیرستان درس میخونن بماند که بازیگرایی که برای این نقش ها یعنی دختر دبیرستانی انتخاب شدن سنشون اندازه ی ننه بزرگ منه نسرین یکی از دخترهاس که کلاه باباشو برداشتن و سر همین مسئله این بابا همیشه سر زن و بچه هاش داد و بیداد میکنه و سر هر موضوعی یه دعوای حسابی راه میندازه و همین که طلبکار رو پلیس میگیره همه چیز گل و بلبل میشه و آشتی و خوشی و ... ( به دلیل مسائل امنیتی باقی قضایا سانسور میشود ) و همه با هم مهربون میشن . دختر دیگه مهتاب که مشکوک میزنه ولی مامانه میگه دخترش هیچ مشکلی نداره و باباهه نباید از گل نازکتر به دخترش بگه حتی اگه بدون دلیل قابل قبولی چند ساعت دیر بیاد خونه توی این خونواده هم دائم دعوا به راهه . اون یکی دختره که وضع مالیشون خوبه هم همیشه داره با مامانش که خارج از کشوره و اصلا به فکر دختر محصلش نیست حرف میزنه و قول ویلای کیش و شمال و خارج از کشورو ازش میگیره . چیزی که به نظر من توی این سریال خیلی واضحه افراط در تجمل گراییه خانواده ها همه به شدت پولدارن خونه مهتاب که مثل باغ و پارک میمونه مبل و لوازم خونه آنقدر تجملی انتخاب شده که چشمو میزنه یه نکته دیگه اینه که توی همه خانواده ها دعوا جایگاه مهمی داره مثل غذا خوردن عادی و روتین دخترها از مدرسه فرار میکنن ولی یکیشون توبیخ میشه اونم به خاطر سابقه ی خرابش اصلا چه چیز باعث میشه که بچه ها بتونن از یه فرصت استفاده کنن و به راحتی و بیخیالی از مدرسه بدون کیف فرار کنن ؟ و به خونواده هاشون این مورد اطلاع داده نشه ؟ کدوم یکی از این دخترها به فکر درس و مدرسه شونن ؟ متاسفانه سریالهای ما دارن به سمتی پیش میرن که معلون نیست چه بلایی قراره سر نسل آینده و بچه های ما بیاد وفتی تو روی پدر و مادر ایستادن اینقدر راحت تو سریال نشون داده میشه و بی احترامی و دروغ به پدر مادر یه چیز عادی حساب میشه و الفاظ نا شایست جای صحبت های محبت آمیز رو گرفته من چه توقعی باید از بچم داشته باشم که به من احترام بذاره سریالهایی که پسر یک سال و نیمه من با دقت نگاه میکنه چه برسه به بچه های بزرگتر . به هر حال نمیدونم سیمای ما داره به کدوم جهت میره خدایا خودت آخر و عاقبتمونو ختم به خیر بگردان . [ شنبه 89/8/1 ] [ 8:37 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |