روزهای زندگی | ||
داریم کارامونو درست راست میکنیم بریم یه جای خوب جایی که خیلیهامون آرزوی رفتنشو داریم قراره کسی نفهمه ولی من داشتم خفه میشدم نمیشد نگفت میگم میریم ولی کجا ؟ وقتی قرار شد به طور عمومی اعلام کنیم میگم البته التماس دعاهای شما را پذیراییم باشد که شما را در آن جای باشکوه یادمان نرود دعا بنماییم بعدا نوشته : پست قبلی حذف شده دوست نداشتم باشه تازه رمز دار هم بود . بعد از بعدا نوشت : این قالبو گذاشتم چون خیلی از این انگورا دوست دارم و چند باری که رفتم خرید نبود که بخرم من خیلی از این اَنّور * ها دوست میدارم . * انگور به زبان امیر عباس [ شنبه 89/7/24 ] [ 4:56 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |