روزهای زندگی | ||
سلام . خودم میرفتم وبلاگ دوستانی که چند وقت بود پست جدیدی نذاشته بودن و میگفتم چرا وبلاگتون داره خاک میخوره حالا خودم هم کم مینویسم امروز هم اومدم روزمرگی بنویسم : دیروز نزدیکای ظهر همسر گرامی که بیرون بودن زنگ زدن و گفتن که ناهار بریم پارک سرخه حصار من هم بدو بدو غذامونو حاضر کردم و ساعت حدودای 2 بود که رفتیم پارک . واقعا شلوغ بود و کیپ تا کیپ ماشین پارک کرده بود و حسابی شلوغ بود ناهار خوردیم و همسر گرامی گرفت خوابید من و امیرعباس هم مشغول چاله کندن شدیم بعد میوه خوردیم و برگشتیم خونه . هوا عالی و باد بهاری هم میوزید و خیلی خوش گذشت در ادامه هم چند تا عکس از گردش دیروزمون براتون میذارم .امروز هم مامان اینا اسباب کشی کردن و رفتن قم . روز سه شنبه هم خونه مون روضه داریم به مناسبت وفات حضرت ام البنین البته وفات خانوم روز چهارشنبه س ولی امسال مراسممون رو یک روز زودتر میگیریم از خانم های ساکن تهران اگه دوستی میخواست تو مراسم روضه شرکت کنه خبر بده تا آدرسو بهش بگم و تشریف بیاره . روز یکشنبه هم تولد امیرعباس بود که چون شهادت حضرت فاطمه بود روز دوشنبه گرفتیم البته به جز دو تاعمه ها به همراه بچه هاشون و مامان جون و مامانی امیرعباس مهمون دیگه ای نداشتیم . این پست صرفا جهت پاک کردن گرد وخاک این وبلاگ نوشته شد.
این کیک تولد امیر عباس
پارک جنگلی سرخه حصار
باز هم پارک سرخه حصار
نور خورشید از پشت درخت ها !
امیرعباس قبل از رفتن به دارالقرآن
[ شنبه 92/1/31 ] [ 4:57 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
سلام . عجب ادویه عجیبیه این فلفل سیاه یعنی من جدیدا علاقه شدیدی به فلفل سیاه پیدا کردم همیشه جزو ادویه هایی که توی غذا استفاده میکردم فلفل سیاه هم میریختم ولی جدیدا غذاهایی که با نون خورده میشن مثل کوکو و کتلت و یا املت اگر با فلفل سیاه خورده بشن واقعا طعم و مزه شون عالی میشه مخصوصا با املت یعنی اینقدر فلفل سیاه بریزی روی لقمه که سیاه بشه و معلوم نشه زیر فلفل چی بوده بعد که خوردی هی از تندی فلفل بسوزی ولی بازم توی لقمه بعدیتو پر از فلفل کنی اصلا وقتی تندی فلفل سیاه میره زیر زبونم یه حس خیلی خوبی بهم دست میده عاشق تندی فلفل سیاه شدم اصلا یه وعضی . شما هم امتحان کنید البته این فلفل سیاه برای اعصاب هم خیلی مفیده و آرامش بخشه همچنین بر خلاف تصور عموم مردم که میگن فلفل گرمی هست به نظر پزشکان فلفل سیاه بعد از خوردن و ماندن توی بدن باعث خنکی میشه برای همینه که مردم جنوب از ادویه های تند استفاده میکنند چون درسته که اولش که غذا خورده میشه حس تندی و گرما به آدم دست میده ولی بعد از مدتی که توی بدن موند باعث خنکی میشه .
[ دوشنبه 92/1/19 ] [ 9:50 صبح ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
سلام . سال 1392 رو تحویل گرفتیم به فرموده رهبر عزیزمون امسال ، سال حماسه سیاسی حماسه اقتصادی نامگذاری شده . من و خانواده محترم هم لحظه سال تحویل خونه مامان و بابا بودیم که خواهران گرامی از قم اومده بودند تهران و کنار هم سال جدید رو آغاز کردیم سالی که ان شاءالله سال پر از خیر و برکت برای همه و سال ظهور منجی بشریت حضرت مهدی عجل الله تعالی باشد . امسال آخرین عیدی بود که مامان اینا توی این خونه شون بودن و تا یکی ، دو ماه دیگه قراره برن و ساکن شهر مقدس قم بشن این خونه شون رو فروختند خونه ای که قسمت زیادی از بچگی من و خواهرام توی اون سپری شد خونه ای که خیلی دوست داشتنی بود و پر از خاطره های خوب و بعضا بد . روز اول فروردین یعنی پنجشنبه صبح حرکت کردیم به سمت مشهد . یادش بخیر تعطیلات نوروزی سال 91 هم یه سفر مشهد غیر منتظره برامون جور شده بود و رفته بودیم اگه دلتون خواست میتونید اون مشهد نامه رو هم بخونید مطمئن باشید از خوندنش کلی لذت میبرید لینکشو در پایان پست براتون میزارم . شب بود که رسیدیم رفتیم خونه ی عروس بله یادم رفت این رو بگم که ما قصدمون از رفتن به مشهد علاوه بر زیارت کردن شرکت در جشن عقد یکی از پسر دایی ها بود . روز جمعه صبح توی حرم امام رضا صیغه عقد خونده شد و بعد از ظهر همون روز هم جشن عقدکنون برگزار شد مراسم خوبی بود و دیدن عروس و داماد در کنار هم و اینکه این دونفر قراره یک عمر به خوبی و خوشی ان شاءالله در کنار هم زندگی کنند حس خوب و شیرینی داشت . روز شنبه هم به زیارت و قدم زدن در خیابان های اطراف حرم گذشت و روز یکشنبه هم صبح برگشتیم تهران . سفر کوتاهی بود ولی خوش گذشت دیدن فامیل و صله رحم و بودن در کنار دختر خاله ی گلم و خواهرای عزیزم و تا دیروقت بیدار موندن و گفتن و خندیدن خیلی لذت بخش بود البته یکی از سوغاتی هایی که از مشهد امیرعباس با خودش آورده سرفه های شدیدیه که خیلی اذیتش میکنه امروز هم مجبور شده یه آمپول بزنه و خوردن سه شربتی که دکتر تجویز کرده رو تا بهبودی کامل ادامه بده . تو سفر مشهد با دو نفر از دوستان وبلاگ نویس آشنا شدم که خیلی دخترای خوب و خونگرمی بودند . وای که چه قدر شبهای حرم رو دوست دارم یک نوشیدنی با طعم نعناع و لیمو که خیلی بدمزه بود قسمتی از سفره عقد که خیلی زیبا بود معصومه سادات عزیز خاله امیرعباس در حال خوردن اشترودل باز هم حرم رضوی در شب پسر کوچولوی خواب در ماشین پشت ماشین نوشته : بنزین لیتری700تومن رفاقت تعطیل گل زرد کنار جاده در مسیر رفت به مشهد لینک پست های مشهد نوشت فروردین 91:
[ چهارشنبه 92/1/7 ] [ 12:57 صبح ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |