روزهای زندگی | ||
سلام . روز چهارشنبه ی گذشته ظهر برای ناهار خونه مامانم بودم سر ناهار همسری زنگ زد ساعت بین 2 و 2 و نیم بود گفت : یه بنده خدایی برای امروز بلیت هواپیما گرفته بوده برای مشهد ولی مشکلی براش پیش اومده نمیتونه بره خبر دادن که اگه میتونیم ما به جاشون بریم پرواز امشبه ساعت 7 . گفتم باشه میریم سریع خودم و امیرعباس حاضر شدیم و برگشتیم خونه همسری که خونه بود وسایلی که میخواست بیاره سفر رو ورداشته بود منم خیلی سریع وسایل و لباسای خودم و امیرعباس رو چپوندم ( به دلیل سرعت بالا نتونستم مرتب وسایلو بزارم ) توی چمدون و سوار ماشین شدیم رفتیم محل کار همسر شارژر لپ تاپ همسری رو برداشتیم و با آژانس رفتیم فرودگاه ساعت 5 فرودگاه بودیم با سرعت خیلی زیاد حاضر شده بودیم و خوشحال از اینکه بعد از سه سال و نیم با هواپیما راحت داریم میریم مشهد هتل هم رزرو شده بود برای 4 روز . امام رضا خیلی رئوفه خیلی بیشتر از اون تصوری که ما داریم زائرشو خوب طلبید ممنونم امام رضای عزیزم عموی خوب و مهربون ! به زودی با شرح سفر و عکس برمیگردم . یا علی [ دوشنبه 91/1/14 ] [ 9:54 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
سلام و سال نو مبارک . بالاخره تصمیم گرفتم تنبلی رو کنار بزارم و بشینم پست جدید هوا کنم خیلی سخت شده برام نوشتن هیچی واقعا هیچی به ذهنم نمیاد که بنویسم . خب امیدوارم سال خوبی برای همه باشه این سال نو و امسال سال ظهور آقا و منجی بشریت باشه که امام صادق ( علیه السلام ) فرمودن : نوروز ما اون روزیست که قائم ما ظهور کند . لحظه تحویل سال هم سوار ماشین بودیم و داشتیم میرفتیم خونه مادر همسر گرامی که مثلا سال تحویل کنارشون باشیم روز دوم عید هم رفتیم قم که بعدازظهر همون روز حنابندون پسر عموم بود و روز سوم هم عروسی بود روز چهارم فروردین هم مجددا برگشتیم تهران . خبر خاصی نیست و همه چی آرومه تا بعد . یا علی . [ دوشنبه 91/1/7 ] [ 6:57 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |