روزهای زندگی | ||
روضه بزار گوش بدیم گریه کنیم .بالش بیارم بخابیم مختار ببینیم . آخرین افاضات امیرعباس. وقتی این جمله رو گفت داشتم از تعجب شاخ در میاوردم آخه ما که توی خونه روضه گوش نمیدیم بعد از فاطمیه که رفتیم روضه دیگه از کلمه روضه استفاده نکرده بودم نمیدونم چطور همچین جمله ای به ذهنش رسیده بود . جمله دوم رو هم به این دلیل گفت که جمعه پدر و پسر جلوی تلویزیون روی بالش خوابیده بودن و مختار میدیدن . وقتی آهنگ مختار رو میشنوه با چنان ذوقی میگه مختار که انگار عمو پورنگ شروع شده .کوچولوی ما بزرگ و بزرگتر میشه و جملات و کلمات قلمبه سلمبه ای میگه که دهانمان را از تعجب باز نگه میدارد . وقت خواب که میشه آقا پسر تازه یادش میوفته آب بخوره ، شیر بخوره، پلو بخوره و بره دستشویی همه اینا رو هواربار انجام میده تا خواب بره . [ دوشنبه 90/3/16 ] [ 9:49 صبح ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
چرا بعضی از فروشنده ها فکر میکنند هر چی پول پاره و داغون دارن رو میتونن به بنده بدن؟ چون چادری و کم حرفم ؟ نخیر دیگه از این خبرا نیست وقتی سبزی فروش پول کهنه و درب و داغون بهم داد با شجاعت تمام بهش گفتم عوضش کنه کلی غر زد که خورده ندارم . ولی لا به لای سکه هاشو که گشت یه 100 تومنی داد خدا رو شکر سکه ها دیگه پاره نمیشن . چرا نونوایی فکر کرده من باید نون های سوختشو بخرم نونی که نصفش سوختس اونم حالا که نون تافتون شده 250 تومن به درد من نمیخوره منم هر نون سوخته ای که از تنور در میاورد رو میذاشتم کنار و نون سفید و غیر سوخته برمیداشتم. وای که چه قدر حرصم میگیره وقتی دو طرف خیابون رو آقا پسرهای بیکار که منتظرن یه دختر بی حجاب رد بشه تا بهش تیکه بپرونن گرفتن و وقتی میخای رد بشی همچین قیافه میگیرن انگار پیاده رو مال اوناس و تو داری از محل خصوصی اونا عبور میکنی. وای چقدر اعصابم خرد میشه وقتی موتور توی پیاده رو پارک باشه و نتونم با کالسکه از تو پیاده رو رد بشم . وای حرصم میگیره وقتی جلوی پل ماشین پارک شده بابا جان من با کالسکه باید کلی دور بزنم تا از توی خیابون برم خب برادر من و خواهر من چرا جلوی پل پارک میکنی بزنم ماشینتونو داغون کنم خوبه؟ چرا وقتی بعد از دوساعت که توی صف عابر بانک وایسادم اونم با بچه کوچیک آقای پشت سری میادو میگه ببخشید من یه کار فوری و سریع دارم میشه من زودتر کارمو انجام بدم؟ البته بنده هم گفتم ببخشید من هم خیلی معطل شدم و توی صف وایسادم کارم طول نمیکشه و کار خودم رو انجام دادم . آیا چون یک خانم هستم باید حقم خورده بشه . چون چادریم فکر میکنن زبون ندارم اعتراض کنم و هر چی دلشون میخاد میتونن بگن ؟ چرا بعضی فروشنده ها اصرار دارن پول خرد رو بدن به دست آدم نه اینکه کف دست آدم بزارن خب من چجوری این پولو بگیرم که دستم به دست نامحرم نخوره ؟ البته جدیدا پول دادن و گرفتن رو به امیرعباس میسپارم . چرا باور نمیکنم خدا همه جا داره منو میبینه ؟ چرا وقتی یه خانمی که محکم چادرشو گرفته و خودشو پوشونده یا یه آقای روحانی رو میبینم چادرمو منم محکمتر میگیرم آیا این نفاق نیست؟ چرا برخورد بیشتر افراد جامعه با غیر چادری ها یا بهتر بگم بی حجاب ها و خوش سر و زبون دارها بهتره ؟ چرا اکثر اوقات با یک خانم چادری و یک آقایی که ظاهر مذهبی داره و مثلا ریش داره با بی توجهی و یا توهین برخورد میشه ؟ متاسفانه خیلی از رسم ها و احکام اسلام اگه رعایت بشه با تمسخر جامعه مواجه میشه مثلا گذاشتن آهنگ در عروسی ها اونقدر قبح این عمل زشت شکسته شده که ملت نمیتونن باور کنن که این کار گناهه و بدون آهنگ و این جلف بازیها هم میشه یه عروسی شاد و اسلامی که خدا و امام زمان راضی باشن برگزار کرد . اونقدر بی حجابی رواج پیدا کرده که دیدن یه خانم چادری توی خیابون آدمو به وجد میاره . متاسفانه خیلی ازگناه ها قبحشون ریخته شده و مردم با افتخار از انجام دادنشون حرف میزنن .آخه چرا خیلی از خانمهای چادری که در مواقع عادی بسیار خوب حجابشونو رعایت میکنن وقتی قراره به عروسی یا مراسمی اینچنینی برن از همون خونه آرایش کرده و طوری محکم روشونو میگیرن که مثلا کسی آرایششونو نبینه ولی به هر حال چشم و آرایشش رو که نمیشه پوشوند آخه الان هر جا بری هر سالنی هر خونه ای بدون شک آیینه برای بزک و دوزک پیدا میشه . یه مسئله دیگه استفاده از عطر و اسپری در بین خانم هاس که اگرچه این کار گناهه و مرد نامحرم نباید بوی عطر خانمی رو بفهمه ولی خیلی زیاد میبینیم خانم های بعضا محجبه هم از عطر در بیرون از منزل استفاده میکنن . خب توی خونه آرایش کردن و استفاده از عطر و خوشبو بودن برای محارم اشکالی نداره چه اصراری هست که بیرون از خونه هم استفاده بشن این موارد . تو کوچه و خیابون که راه میری باید مواظب باشی تا به بدن نامحرم برخورد نکنی البته الان دیگه باید خودتو کنار بکشی چون این گناه هم عادی شده و بعضیها فکر میکنن از روی لباس با نامحرم برخورد کنی ایرادی نداره . ای خدا خیلی از این موارد هست که متاسفانه تو جامعه رایج شده . وقتی توی پارک آهنگ پخش میکنن و دختر بچه 4،5 ساله شروع به رقص میکنه ومامانش قربونش میره وقتی دختر 8،9 ساله چون هوا گرمه با لباس بدون آستین و شلوارک میاد بیرون وقتی توی مهدهای کودک کلاس رقص و موسیقی میزارن وقتی جو جامعه طوری شده که اگه بخوای امر به معروف کنی طوری با پرخاش جوابتو میدن که ترجیح میدی سکوت کنی فقط باید برای عاقبت به خیری خودت و خونوادت دعا کنی . خدایا ما رو آنی و کمتر از آنی به خودمون وامگذار . [ چهارشنبه 90/3/11 ] [ 5:0 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 90/3/10 ] [ 4:26 عصر ] [ s.hasanizadeh ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |