سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزهای زندگی
 

 

 سلام و نماز و روزه هاتون قبول تو این شب های عزیز ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید و اما ماجرای جوجه دار شدنمون رو می خوام براتون تعریف کنم :

دیروز که همسر گرامی از محل کار اومدن خونه یه کارتون دستشون بود وقتی کارتون رو گذاشتن زمین و امیرعباس رو صدا زدن که بره ببینه تو کارتون چیه با توجه به فصل تابستون یه هو! گفتم واای جوجه؟ و همسر جواب دادن که جوجه بلدرچین دو تا جوجه کوچولوی بلدرچین که اینقدر سبک و کوچولو و ضعیف بودن که نمیتونستن درست رو پاشون وایسن فوری براشون غذاشونو ریختیم که بخورن این دو تا جوجه بس که کوچولو بودن کلی گشتم ببینم چه ظرفی براشون بیارم تا با اون قد کوتاهشون و ضعیف بودنشون بتونن راحت آب بخورن توی یک نعلبکی کمی آب ریختم و گذاشتم کنار غذاشون توی کارتون در حالی که صدای ضعیف جیک جیکشون به گوش می رسید این دو تا جوجه تا ظرف آب رو دیدن رفتن تو آب همسر گرامی گفته بود که خیلی این جوجه ها سرمایی هستن و باید گرم نگه داشته بشن وقتی دیدیم دو تاشون رفتن تو آب و خیس شدن و ی هوری افتادن رفتیم سشوار آوردیم و خشکشون کردیم بعد هم یه تیکه حوله ای که استفاده نمیشد انداختیم روشون ولی همجنان داشتن میلرزیدن و صدای جیک جیکشون ضعیف تر میشد و هی یه وری می افتادن گذاشتیمشون تو آشپزخونه و حوله رو گذاشتیم روشون که مردنشونو نبینیم صداشون قطع شده بود حدود نیم ساعت گذشت و مطمئن شده بودیم که مردن که ناگاه صدای جیک جیکشون بلند شد حولهه گرمشون کرده بود و کمی جون گرفته بودن ما هم تنبیهشون کردیم و آب بهشون ندادیم چون بی جنبه ها میرفتن تو آب و دوباره احتمال مرگشون وجود داشت آها وقتی صداشون قطع شد امیرعباس شروع کرد به گریه که بابا برو دو تا جوجه بلدرچین دیگه برام بخر اسمشون رو هم اول گذاشت جوجه طلاهی بعد بهشون میگفت جیک جیکام و بعد از دراومدن صدای جیک جیکشون کارتونشون دست امیرعباس بود و توی خونه چرخیده میشد و دنبال خودش میبرد این دو تا جوجه رو . گذشت و گذشت تا امروز صبح که براشون آب و غذا گذاشتم صدای جیک جیکشون هم که میومد کافی بود که متوجه بشم زندن و نرم بهشون سر بزنم امیرعباس گفت : مامان چرا جوجهه رفته تو آب؟ گفتم حتما میخواد آب بخوره شایدم میخواد شنا کنه . باز هم نرفتم پیش جوجه ها تا اینکه ظهر رفتم دیدم بله اون جوجهه که بچه میگفت رفته تو آب همونجا توی آب مونده پاهاشو دراز کرده و کل آبی که براشون گذاشته بودم جذب یه ذره پر جوجهه شده و جوجهه تموم کرده اون یکی هم ی هوری با پرهای خیس داشت با مرگ مبارزه میکرد! حوله رو کشیدم روی اون جوجه مردهه و اون یکی که داشت جون میداد که دوباره گرم شد و کمی جون گرفت و یک ریز داره جیک جیک میکنه اون یکی جوجهه که مرحوم شد رو هم انداختم توی سطل آشغال حالا ما موندیم با یه جوجه بلدرچین که دائما جیک جیک میکنه اگه تا شب این یکی هم نمیره . نمیدونم چی کارش کنم آب گذاشتم میترسم اینم بره تو آب و بمیره .عکس تنها بازمانده رو هم براتون میزارم .

10 دقیقه بعد از زدن دکمه ارسال این پست نوشت :! رفتم دیدم بله جوجهه خودشو انداخته توی آب و مرده . همه جوجه بلدرچینا اینجورین؟ میگم نکنه نباید براشون آب گذاشت .


[ چهارشنبه 91/5/18 ] [ 4:33 عصر ] [ s.hasanizadeh ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های ویژه
امکانات وب


بازدید امروز: 55
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 196803