• وبلاگ : روزهاي زندگي
  • يادداشت : يک غر طولاني!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    آخي خواهر !
    تو هم چه گيري افتادي با اين همسايه تون.خدا بهت رحم کنه اون روزي که بياد خونه !ديگه حتما ظرفاشم بايد براش بشوري.با دست و پاي شکسته که نميتونه خودش(ستاد ترويج پاشيدن نمک روي زخم)
    پاسخ

    آره خواهر البته طبق خبرايي که بعد رسيد لگنش و دستش و يه تيکه از پاش شکسته بچه هاشم که نميتونن بيان پيشش فک کنم براش بايد پرستار بگيرن